وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی

ساخت وبلاگ
مرده باد شاعری که راز سنگر و ستاره ها را نداندزنده باشی تو که این راز را می دانستی(اسماعیل_رضا براهنی)..درددلی با شهید سید اسماعیل سیرت نیاترکیبی از بغض و سکوت و جیغ و فریاد و...یک ماجرای سرد، صبح تازه آباد و...آن روز ... تا جایی که یادم هست، آبان بودتابوت روحی سالخورده زیر باران بودترخیص می شد ذهنت از زندان تنهاییشاید سفر می کرد تا دوران تنهاییآن روز ها که بی کسی همواره درکت کردهر کس به هر نحوی که دورت بود، ترکت کردپیدا نمی شد قدر غم های تو... جایی کهخو کرده بودی با خودت، با زخم هایی که...با هرنگاه همسرت با گریه ی بعدیاز خانه بیرون می زدی تا گریه ی بعدیمی رفتی و شب زنده داری ها به دنبالتیک سرزمین از بدبیاری ها به دنبالتدنبال -نان شب دویدن- های معمولیشب های رو انداختن، شب های بی پولی*این روزها تحلیل مان درد است اسماعیلاین روزها که... / واقعا سرد است اسماعیل.ما خواب بودیم و عَلَم از دست ما افتادرفتی و کشور دست این نااهل ها افتاداز باغ رویاهایمان آینده را چیدندبی احترام خون تو (در کوچه رقصیدند)فهم برادرهای تو بی ترجمان تر شدآغوش سرد خواهرانت رایگان تر شداز سوره های انقلابی قهر می باردبی غیرتی از آیه های شهر می باردبعد از تو ما گیجیم، ما خوابیم، ما مستیمبعد از تو ما آلوده ی درجازدن هستیم*ترکیبی از بغض و سکوت و جیغ و... آبان بودتابوت روحی سالخورده زیر باران بودآن شب که خواب بدبیاری را نمیدیدیآن شب برای اولین شب، خوب خوابیدی + نوشته شده در دوشنبه ششم آذر ۱۴۰۲ ساعت 17:11 توسط مرتضی عابدپور لنگرودی  |  وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی...
ما را در سایت وبلاگ رسمی مرتضی عابدپور لنگرودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m21tira بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 17:51